دیرگاهیست که تنها شده ام
قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم است
بازهم قسمت غم ها شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید
تا نبینم که چه تنها شده ام